آهنگ جديد غمگين شادمهر عقيلي دور شدي
Shadmehr Aghili – Door Shodi
شادمهر عقيلي دور شدي
آهنگ و تنظيم : شادمهر عقيلي
متن آهنگ جديد شادمهر عقيلي به نام دور شدي
تو يه ذره هم شبيه کسي که پاره ي تنم بود نيستي
تو عوض شدي که حالا سر و هيچ و پوچ توو روم وايميستي
ته چشمات امروز دنبال يه خرده احساس بودم
کمترين حق منه من که باهات اينهمه رو راست بودم
انقدر دور شدي و مغرور شدي که ديگه کور شدي عشقمو نميبيني
تو که ميري با خيال راحت ولي سرنوشتمو نميبيني
سنگ شدي اهل جنگ با همه يه رنگ شدي که باور کردم
که از وقتي عاشقت شدم فقط حالمو بدتر کردم
آخه با هر کي به غير از من حالت خوبه يعني چي
فرداي خودت چي ميشه حالا امروز من هيچي
بهتر ميشه حتماً بعد از تو دنياي من اما تو
مجبور ميشي آخر يه روز پس بگيري حرفاتو
انقدر دور شدي و مغرور شدي که ديگه کور شدي عشقمو نميبيني
تو که ميري با خيال راحت ولي سرنوشتمو نميبيني
سنگ شدي اهل جنگ با همه يه رنگ شدي که باور کردم
که از وقتي عاشقت شدم فقط حالمو بدتر کردم
دانلود تک آهنگ هاي معين
Full Album Moein
Moein & Siavash Ghomayshi – Parandeh (Remix By Mohammad Ghiyasi)
Moein & Siavash Ghomayshi – Parandeh(Saeed Vazifehdoost Remix)
Moein & Siavash Ghomayshi – Parandeh
Moein & Sohrab – Shabe Eshgheh
Moein – Aghoosh
Moein – Ashegh Ke Beshi
Moein – Atashe Del
Moein – Be To Madyoonam
Moein – Bi To Nemitoonam
Moein – Che Sali Beshe Emsal
Moein – Delam Tangeteh
Moein – Gole Naz Darom
Moein – Hamdam
Moein – Havaye Khooneh
Moein – Kenare To
Moein – Khatereha (Final Version)
Moein – Khatereha
Moein – Khaterehaa
Moein – Khoone Siavash
Moein – Majnoon
Moein – Majnoun (V-Remix)
Moein – Mardom
Moein – Raze Khelghat (Shabi Ba Anooshiravane Rohani)
Moein – Shomal
Moein – Tarkam Nakon
Moein – To Ke Tamoome Donyami
منبع : دانلود فول آلبوم معين
وقتي سر کلاس درس نشسته بودم تمام حواسم متوجه دختري بود که کنار دستم نشسته بود و اون منو “داداشي” صدا مي کرد .به اون خيره شده بودم و آرزو مي کردم که عشقش متعلق به من باشه.
اما اون توجهي به اين مساله نميکرد .
آخر کلاس پيش من اومد و جزوه جلسه پيش رو خواست. من جزومو بهش دادم.
بهم گفت:
”متشکرم”.
ميخوام بهش بگم، ميخوام که بدونه، من نمي خوام فقط “داداشي” باشم.
من عاشقشم.
اما… من خيلي خجالتي هستم … علتش رو نميدونم.
تلفن زنگ زد.
خودش بود .
گريه مي کرد.
دوستش قلبش رو شکسته بود.
از من خواست که برم پيشش.
نميخواست تنها باشه.
من هم اينکار رو کردم.
وقتي کنارش نشسته بودم، تمام فکرم متوجه اون چشمهاي معصومش بود. آرزو ميکردم که عشقش متعلق به من باشه. بعد از 2 ساعت ديدن فيلم و خوردن 3 بسته چيپس، خواست بره که بخوابه، به من نگاه کرد و گفت:
”متشکرم ” .
روز قبل از جشن دانشگاه پيش من اومد. گفت:
”قرارم بهم خورده ، اون نميخواد با من بياد” .
من با کسي قرار نداشتم.
ترم گذشته ما به هم قول داده بوديم که اگه زماني هيچکدوممون براي مراسمي پارتنر نداشتيم با هم ديگه باشيم، درست مثل يه “خواهر و برادر”. ما هم با هم به جشن رفتيم. جشن به پايان رسيد . من پشت سر اون ، کنار در خروجي، ايستاده بودم، تمام هوش و حواسم به اون لبخند زيبا و اون چشمان همچون کريستالش بود.
آرزو مي کردم که عشقش متعلق به من باشه، اما اون مثل من فکر نمي کرد و من اين رو ميدونستم.
به من گفت:
”متشکرم ، شب خيلي خوبي داشتيم ” .
يه روز گذشت ، سپس يک هفته، يک سال … قبل از اينکه بتونم حرف دلم رو بزنم روز فارغ التحصيلي فرا رسيد.
من به اون نگاه مي کردم که درست مثل فرشته ها روي صحنه رفته بود تا مدرکش رو بگيره.
ميخواستم که عشقش متعلق به من باشه. اما اون به من توجهي نمي کرد، و من اينو ميدونستم، قبل از اينکه خونه بره به سمت من اومد، با همون لباس و کلاه فارغ التحصيلي، با وقار خاص و آروم گفت:
تو بهترين داداشي دنيا هستي، متشکرم.
ميخوام بهش بگم، ميخوام که بدونه، من نمي خوام فقط “داداشي” باشم. من عاشقشم.
اما… من خيلي خجالتي هستم … علتش رو نميدونم .
نشستم روي صندلي، صندلي ساقدوش، اون دختره حالا داره ازدواج ميکنه، من ديدم که “بله” رو گفت و وارد زندگي جديدي شد.
با مرد ديگه اي ازدواج کرد.
من ميخواستم که عشقش متعلق به من باشه.
اما اون اينطوري فکر نمي کرد و من اينو ميدونستم. اما قبل از اينکه بره رو به من کرد و گفت:
”تو اومدي ؟ متشکرم”
سالهاي خيلي زيادي گذشت.
به تابوتي نگاه ميکنم که دختري که من رو داداشي خودش ميدونست توي اون خوابيده، فقط دوستان دوران تحصيلش دور تابوت هستند، يه نفر داره دفتر خاطراتش رو ميخونه، دختري که در دوران تحصيل اون رو نوشته. اين چيزي هست که اون نوشته بود:
” تمام توجهم به اون بود. آرزو ميکردم که عشقش براي من باشه. اما اون توجهي به اين موضوع نداشت و من اينو ميدونستم. من ميخواستم بهش بگم ، ميخواستم که بدونه که نمي خوام فقط براي من يه داداشي باشه. من عاشقش هستم. اما …. من خجالتي ام … نميدونم … هميشه آرزو داشتم که به من بگه دوستم داره. ….
درباره این سایت